حلقه نامزدی
ماجراهای ازدواج من
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ ماجراهای قبل از ازدواج و9سال زندگی مشترک منه.امیدوارم با انتقادات تون کمک کنید به ایجاد انگیزه تا بتونم این وبلاگ روکامل کنم .ممنونم

پيوندها
خریدهدیه
تاشقایق هست زندگی باید کرد
کودکانه
عشق هرگزنمی میرد
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدامن روبا عنوان ماجراهای ازدواج من و آدرس miinna.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود تون رو در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتون به طور خودکار در سایت من قرار میگیرد. موفق باشین









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 143
بازدید کل : 6146
تعداد مطالب : 14
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 143
بازدید کل : 6146
تعداد مطالب : 14
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
مینا

آرشيو وبلاگ
دی 1391


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, :: 12:43 :: نويسنده : مینا

 

قرار بود روز عید قربان توخونه ما مراسم عقدساده ای با حضورافراددرجه یک خانواده برگذاربشه. داداش بزرگه به من زنگ زد وگفت هماهنگ کن با آقای ه برگردید شهرستان .اما من فکر کردم دلیلی نداره این کار روانجام بدم.

آقای ه هرشب به من زنگ می زد.دلبستگی بین ماایجادشده بود.ما ازلحاظ شرایط خانوادگی خیلی شبیه بودیم. آقای ه از12 سالگی پدرش رو از دست داده بود.ازدوران دبیرستان تابستونها کارمی کرد وبعد ازدانشگاه هم که در این شهراستخدام شده بود با یکی ازهمکاران  یه آپارتمان اجاره کرده بود وتنها زندگی می کرد.ماتقریبا همه چبز هم رو می دونستیم ولی شب آخر که قرار بود فرداش برای عقد کنون به شهرستان بریم بهم زنگ زد وگفت : یه موضوعی هست که هنوز نگفتم وباید بگم.

من: چی شده؟

آقای ه: خواهر بزرگ من سالها قبل ازهمسرش جدا شده.خونه جدا داره ولی اکثرا بامادر وخواهر مجردمه.

من : خوب این یه مساله شخصیه به من ربطی نداره

آقای ه : چرا شما باید بدونید.

من : باشه، برای من مهم نیست.

آقای ه :ضمنا خانواده من ازاینکه مهریه روخودمون تعیین کردیم دلخورن ،اینکه چرا توجمع صحبت نکردیم

من: سکوت(چون به نظرم کارمون خیلی خوب بود)

خوب من کاملا باچشم باز ازدواج می کردم.همسرم خونه وماشین ومال وثروت نداشت امابه نظرم یه مردقابل اعتماد بودکه می تونستیم باهم زندگی مون روبسازیم. من ارزش پول رو می دونستم واز روی ناآگاهی ازدواج نمی کردم.اما دلم می خواست برای زندگیم تلاش کنم.از زندگی آماده خوشم نمی اومدچون به هر حال باید زیرمنت کسی می رفتم که اون رو برام ساخته بود.حتی والدین.

روز بعد برادرم به آقای ه زنگ زد وگفت که می تونه ماشین اون روبرای آزمایشگاه وخریدحلقه نامزدی بگیره.اما چون آقای ه گفت که مادر وخواهر وسطی اش برای خرید همراهمون میان از داداش بزرگه خواستم مرخصی بگیره وبا من بیاد.(مادر من از شلوغ بودن وگروهی رفتن برای خرید عروس بدش می اومد والبته من ونمی خواست همراهم بیاد فقط بهم سفارش کرد که : ارزش حلقه به قیمتش نیست واین مرد فردا شوهرته خرج اضافی رودستش نذار ، هرچندکه می دونم این کاررونمی کنی)

برای آزمایش رفتیم ،وقت محضر برای بعد از ظهر ساعت 7شب گرفتیم وبعد هم خرید حلقه.خواهر دومی آقای ه که معلم لود نتونست برای خرید بیاد ومادرآقای ه از مادرم کمی دلخور که باید می اومدن.

من: شما جای مادر من هم هستین چه فرقی داره

مادرآقای ه آروم شد وخوشحال

حلقه ای که انتخاب کردم خیلی ظریف بود وقیمتش شد18هزار تومن.مادر آقای ه ناراحت بود مدام می گفت: کوچیکه ، برای اون عروسمون حلقه خریدیم فلان تومن .هی به من انگشترای بزرگ رونشون می داد.(طرح هندی که کل انگشت رو می پوشونه). اما من قبول نکردم .آقای ه که نمی دونست چیکارکنه پیشنهاد داد : چطوره یه گوشواره هم بخریم.

مادرش : نه مادر همین حلقه باید بزرگ باشه. فامیلامون ببینن چی می گن.

من: فامیلا که تا جشن نامزدی نمی یان این حلقه رونمی بینن.اصلا ما این حلقه رو داریم اضافه می خریم

مادر آقای ه: نه نمی شه رسمه سرعقد باید حلقه دست عروس بشه.

قرار بودحلقه های اصلی در روز عید غدیررد وبدل بشود که فامیل دوطرف هم بودند.

خلاصه مادر آقای ه راضی شدوبرگشتیم خونه.

تا اینجا حتما شما هم قبول دارید که مادر آقای ه بهترین رو ازدید خودش برای من می خواست. من هم قبول دارم واون روز خوشحال بودم که رابطمون داره روی احترام پیش میره.



نظرات شما عزیزان:

غریبه
ساعت9:18---16 دی 1391
سلام دوست خوبم کاش یه ذره این قلبها آرومتر می اومدن رومطالب.طراحی وبت حرف نداره

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: